جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه خون پالا: (تعداد کل: 1)
خون پالا
[خومْ] (نف مرکب) خون فشان خونریز : بخور مجلسش از ناله های دودآمیز عقیق زیورش از دیده های خون پالاسعدی مطرب از درد محبت غزلی می پرداخت که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود حافظ خاک در کاسهء آن سر که در آن سودا نیست خار در پردهء آن...
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.